بسم الله الرحمن الرحیم—از دار الرحمه به خانه می امدیم- راننده تاکسی اسنپ اقای دانشمندی بحث پدرشان شد که بسیارمومن وکمک کننده بوده است وقران را حفظ کرده بوده است وکارمند پتروشیمی بوده است ونذری هرسال دربیست وهشت صفر داشته است-که همه باوضو باوضو باشند ووصیت کرده بوده است این نذر همهشه ادا شود وهرمشکلیداشته است به امام حسین علیه السلام متوسل میشده است- خیلی راحت بعدنماز صبح رحلت میکند در حدود هشت ماه پیش درخواب گفته است امام حسین علیه بدادم رسید وگفتم حضرت شما کی هستید فرمودند اول دنیاحسین واخر دنیا حسین- وقبل از فوت این شعر گفته است- یاحسین خدمت گذارتترک یاران کرد ورفت- - هجرت ناباورش دلها پریشان کرد و رفت—تاندای ارجعی از خالق یکتا شنید- میل دیدار حسین سلطان خوبان کردورفت- وخواهر ایشان بسیارمومن هستند شب قبل از بیست وهشت صفر5 حضرت فاطمه سلام الله علیها به خواب ایشان امدن به همه بگوئید با وضو برسر نذری دست کردن بیایند-